گاو و الاغ و اردک
کبریت و گاز و فندک
جوجه و مرغ و لک لک
سال نوت مبارک !!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
~...~سماق -$$$-سکه -~-سمنو -(")(")-
سیب
یادت باشه اولین نفری که برات ? سین چید من
بودم.پیشاپیش سال نو مبارک.
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
عید حقیقی را کسانی درک میکنند که با یک
چشم بر گذشته بگریند
و با چشم دیگر به آینده لبخند بزنند . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
خداوندا تقدیر دوستان را در سال آینده به گونه
ای قرار بده که در پایان
سال از گذشته خود افسوس نخورند . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
اس آنان که هر روز تدارک اردوی آسمانی
میبینند ،
پر شکوهترین اوقات
فراغت را دارند پرشکوه ترین تعطیلات نصیبتان
باد . . .
شبی مست رفتم اندر ویرانه ای
ناگهان چشمم بیافتاد اندر خانه ای
نرم نرمک پیش رفتم در کنار پنجره
تا که دیدم صحنه ی دیوانه ای
پیرمردی کور و فلج درگوشه ای
مادری مات و پریشان همچنان پروانه ای
پسرک از سوز سرما میزند دندان به هم
دختری مشغول عیش و نوش با بیگانه ای
پس از ان سوگند خوردم مست نروم بر در خانه ای
تا که بینم دختری عفت فروشد بهر نان خانه ای
. یک شبی مجنون نمازش را شکست بی وضو در کوچی لیلا نشست
عشق آن شب مست مستش کرده بود فارغ از جام الستش کرده بود
سجده ای زد بر لب درگاه او پرزلیلا شد دل پر آه او
گفت یا رب از چه خوارم کرده ای بر صلیب عشق دارم کرده ای
جام لیلا را بدستم داده ای وندر این بازی شکستم داده ای
نشتر عشقش به جانم می زنی دردم از لیلاست آنم میزنی
خسته ام زین عشق دل خونم نکن من که مجنونم تو مجنونم نکن
مرد این بازیچه دیگر نیستم این تو و لیلای تو من نیستم
گفت ای دیوانه لیلایت منم در رگ پنهان و پیدایت منم
سالها با جور لیلا ساختی من کنارت بودم و نشناختی
عشق لیلا در دلت انداختم صد قمار عشق یکجا باختم
کردمت اواره صحرا نشد گفتم عاقل میشوی اما نشد
سوختم درحسرت یک یاربت غیر لیلا بر نیامد از لبت
مطمئن بودم به من سر میزنی در حریم خانه ام در میزنی
حال این لیلا که خوارت کرده بود درس عشقش بیقرارت کرده بود
مرد راهش باش تا شاهت کنم صد چو لیلا کشته راهت کنم