گفتم که از فراغت عمریست بی قرارم
گفتا که از فراق یاران من نیز بیقرارم
گفتم به جز شما من فریاد رس ندارم
گفتا به غیر شیعه من نیز کس ندارم
گفتم که یاوررانت مظلوم هر دیــارند
گفتا مرا ببینند مظلــــــــــوم روزگارم
گفتم که شیعیانت در رنـج و در عذابند
گفتا به حال ایشان هر لحظه اشکبارم
گفتم که شیعیانت جمع اند به یاری تو
گفتا که من شب و روز در انتظار یارم
گفتم که به شیعیانت آیا پیـــــام داری
گفتا که گفته ام من هر دم در انتظارم
گفتم که ای امامم از ما چرا نهانــــــی
گفتا به چشم محرم همواره آشکارم
گفتم به چشم انوار آیا که پا گـــذاری
گفتا شستشو ده شاید که پاگـذارم
گفتا شستشو ده شاید که پاگـذارم
گفتا شستشو ده شاید که پاگـذارم
گفتا شستشو ده شاید که پاگـذارم
گفتا شستشو ده شاید که پاگـذارم
برای تعجیل فرج سه تا صلوات یادت نره