سلام

با  سلام وصلوات بر محمد وال محمد

اخبار امروز شهرستان بندر امام  خمینی(سربندر سابق) را به سمع ونظر شما همشهریان

عزیز می رسانم.

هول نکنید.......... اخبار خوبی براتون دارم..  البته اینا را  قبلا بهتون باید بگم .. بلاخره بعد 

کلی  مدت انتظارپیشرفتهای چشمگیری کردیم ومسولین یه تکونی به حودشان دادند....

البته اگر تا اون موقع زنده بودیم.

1- با دخالت سازمان ملل متحد  وبا تایید شورای امنیت که این روزها  کمی از دنده لجاجت

خود با ایران کمکرده موافقت گردید شهر سربندر به شهرستان تبدیل شود ومردم از این نعمت

خدادادی بهره من شدند.

2-اتوبان ومحور مواصلاتی سربندر  -ابادان با مساعدت اجـــــنه محترم به اتمام رسیده و

امروز  افتتاح گردید.

3-بیمارستان شهید"ارزو ی دار الایتام"با همت  کمیته امداد سربندر  در اراضی پشتیبانی بندر افتتاح شد.

4-بازارچه  پشت هتل  دلفین با مهاجرت  کسبه به افغانستان سر  وسامان یافت.

5-طرح دو بانده کردن بلوار ایت الله  خامنه ای که از سال 1391 اغاز با   مشارکت کشور های

همسایه به اتمام رسید. این در حالی است که اسفالت ان  انشالله از  هفته اینده ریخته خواهد شد.

6-بدهی جایگاه گاز CNG کمپ بی /B امروز با اسقراض از بانک جهانی پرداخت شد.

7-طرح بازارچه مدرن بازار شهرداری(ترمینال سابق)  بدلیل مغایرت با شهرسازی کان لم یکن تلقی گردید.

8- به گزارش صنف نانوایی ها60 درصدمردم شهر زیر خط فقر زندگی می کنند واین در حالی است که بر

اساس اخرین میانگین امار این درصد نسبت به سال گذشته کاهش قابل توجهی داشته است.

9-نیروی انتطامی شهردر یک عملیات فوق العاده  سری وخطرناک سارقان دیشهای ماهواره را در منطقه

تاریخی حلب اباد کوی اباذر دستگیر ودیشهای کشف شده را به  صاحبانشان برگرداند.

10-نماینده مجلس شورای اسلامی شهر در جمع جوانان جویای  اعتیاد اعلام داشت: با برنامه ریزی های

کلان واصولی درصدد هستیم میانگین سن ازدواج را از 50سال به 48سال تنزل دهیم.

11-مسکن مهر شهر سربندربا تلاش مضاعف اداره کل تعاون ازهفته اینده وارد مرحله سقف گذاری خواهد شد.

12-قیمت مرغ از سوی اتحادیه مرغ فروشان سربندر هر کیلویی7 میلیون تومان ودر شهرهای همجوار

4میلیون تومان اعلام شد.

امیدوارم نهایت استفاده را از اخرین اخبار شامگاهی برده باشید. 

سلام

بلاخره امشب بعد دوباره مدتها  دستم با دلم با وساطت شیوخ واخوند محله 

صلح کردند.قرار شد با همکاری همدیگه یه نوشته برای بـــــروز کردن وبلاگم

بنویسند..

اللــــــــــــــهم  صـــــــــــــــلی عـــــــــــــــــــــــــــــلی محمد وال محمد: دی

داشتم توی  وب می گشتم وشعرهای مردم را می خـــــــــــــــــــوندم که...

( چرا می خندی؟؟) ...

شعر میگندمردم دیگه از زور گرونی. عجب ادمای وحشتناکی پیدا میشه هااا

بگذریم... چشمم  به این عکس افتاد.

نمیدونم چی شد یاد زیر اب زنی افتادم. یا بقول تخصصی اگه بگم همون دو  پنجی2/5.

 البته  دو پنجی خودش  انواع  داره بعضی از  دوپنجیا واقعا حقه وباید گفت. وبعضیا از اونا هم ناحق.

 اما انچه من به دنبال اون هستم وبا دیدن این عکس  بیادش افتادم دوپنجیایی ازاین  نوع "خانه خراب کن "را منظورم هستش.

با هم  هستیم. شوخی ...بگو بخند... نمک هم  را می خوریم...  اما از اون طرف دستگاه لامذهب دو پنجی در حال ارسال بلوتووس است.

می دونم اسمش بلوتوث است ولی در سیستوم باید اینجوری تلفط بشه وگرنه تعییین تکلیف شده برای امت: دی.

جان   هر کی  دوست داری ..داری می خونی  نه یه وقت دوباره ما را  34 پله ببرند بالا.. دیابت دارم نمی کشم تا اون بالا.

اره داشتم میگفتم :

خودش  باعث میشه تو بر علیه دولت کریمه حرف بزنی.. خودش با زدن حرفهای بسیار حساس امنیتی  نشون میده دشمن سر سخت

 تفکرات سیستوم است ... بعد  که تو حرف زدی  ویا نه!!!!!!!!!!! فقط تایید کردی حرفهای اقا را ..می بینی فردا باید بری بالا جواب پس بدی.

 اونم کدوم اقا...؟؟؟ اقایی که دیشب نشسته باهات شام خورده . شامی که تو  بخاطر قسمت کردن ان با همون اقای دو پنج شکمت صدبار

 تمام اجدادتو بخاطر این بذل وبخشش به صف می کنه و براشون رحمت می فرسته...

 قشنگی ماجرا اونجاست که می فهمی کار همون بوده!!!

  توی این تصویر داغی که این سگ پشتیه  روی دل اون یکی سگه گذاشته بارها تا حالا برامون  تجـــــــــــــــــــــــــــربه شده.

اما خدا را شکر ما دست از  عادتمان برنداشتیم وهمیشه  حتی اونایی را که به ما بد کردند  برادر خودمان  دانستیم. غیر از اینم  نیست.

 گاهی ادما فراموش می کنند .یا غفلت می کنند.

ولی برادر عزیزمن سفره پهن شده  جوری  پهن شده که نه من  می تونم به حق  تو دستی دراز کنم ونه تو می تونی 

به حق من  تعدی کنی. پس برای چی زیر اب زنی...  ما هم برای  شوخی این حرفها را زدیم...

 خوب دیگه  باز مثل اینکه بوی خر داغ  کردن میاد... تعهد داده بودیم دیگه ننویسیم ولی توبه گرگ .... چی؟؟؟ ...

 انشالله  خدا عاقبت همه را  ختم بخیر کنه.

گفتند قرار است وامـــــــی داده شود.یا حــــــــــــی الله.

افکار وشایعاتی همچون شایعات دویستی هفته دولت وصدی سبد کالای سفره ماه رمضان وته حکمی چوپان دروغگو بازهم در اینباره به غلیان افتاد...... زنــــــــــــدگی دوباره سلام !

شـنـیدم :

یکی گفت:من اگروام را بگیرم زنـی دیگر اختیارمی کنم .ماهم همه گفتیم:نوش جانت بابا!

شیخ تپـل هم گفت:تلـیط نان وخورشت بامیه وصبورماهی هم عشق من است.همه اش را صرف شکم می کنم.بی خیال قرار!

ان یکی گفت:من به فرنگ می روم تا شاید دوروزی هم مثل ادما زندگی کنم.عشق کنم.صفا کنم.دواکنم .

اکبر هم لوحه بدست گفت: ببینم حاجی چی میگه! هرچی گفت همونه.اون دنیا باید جواب حاجی را بدم! بی حاجی دنیا برای کسی نمیمونه! خداییش راست میگفت.

شاگرد تنبل سیستوم هم رسید.گفت: می خوابونمش بحساب.ماهی ششصد اتومات میاد بحساب .

خدای ادعا هم پرید وسط .گفت: فکری براش ندارم. نیازی هم بهش ندارم.حقوقم برام کافیه.این کار یه نوع گداییه.

فرزند اسلام هم رفت منبر. گفت:میرم قم خانه باهاش می خرم..زیارتو نیایش.دعا برا مهندس .

با سواد محله حرفشو هم مثل همیشه به ما زد: ای!!  جماعت نادان سبک مغز!

گفت اقای همیشه نالان : اخه من چیکار کنم با این پول؟ عدالت نیست! عدالت مرد !. اینو کی گفته ؟ کدام امام ؟کدام رسول؟باز هم فیوز دل ما را این خوش مرام پراند....بگذریم ....

حاج علی مونم که نبودش. تا بیاد بینیم چی میگه! چی میشه ! 

خلاصه همه گفتندوگفتند.

جوری هم گفتند که انگار وام توی حسابه.غافل از اینکه ماهی توی آبه وآب هم گل الود وتور صیاد پاره.

اما من....

رقص خوش و دلنواز امید را که مدتها بود در میان دیده گان دوستان ندیده بودم به تماشا نشستم.

ای کاش وصد ای کاش: این وام را می دادند. نه برای انچه گفتند!... نه!!!!

برای اینکه اینگونه زیستن رامیان دوستان امیدوارم دوست دارم.

سلام... این روزها  برای اینکه در محل کارم زیادی  درگیرم همیشه فشارم بالا میره واجساس می کنم سرم  از درد می خواد منفجر بشه.خیلی  بهم فشارامده بود. تا اینکه به نصیحت دوستی  که بهم گفت روزه سکوت بگیر چندوقتی!! همه چی  درست  میشه!!! گرفتم ...وباورکنید ازش نتیجه گرفتم خوب که فکر  می کردم می دیدم واقعا ....

سکوت طلاست، سکوت زیبایی است،

سکوت وقار است،سکوت قدرت است،

سکوت ارزش است،سکوت شخصیت است،

سکوت سیاست است،سکوت آرامش است،

... سکوت را به اندازه ی تمام شنیدنی هایش دوست دارم.

بسم الله الرحمن الرحیم

در زمانیکه زمان یاد ندارد چه زمان *** و مکانیکه مکان یاد ندارد چه مکان
دل من در پــــی یک واژ? بی خاتمه بود *** اولین واژه که آمد به نظر فاطمه (س) بود

        میگم.... خوب شد پیامبر نشدیم. خدا چه کارهای سخت سختی از آن ها می خواسته است. به حضرت نوح فکر می کنم که چه دماری از روزگارش درآمده تا یک کشتی بسازد آن هم چه کشتی غولی؛ فکر کن ..! اجدادش روزی صد دفعه می آمده اند جلوی چشمانش .. آخر سر هم پسرش عوض دستت درد نکنه که آن همه آدمیزاد و جک و جانور را نجات داده است تلف شد ... نمی دانم وقتی که ناگهان طوفان بند آمد و در سه سوت آب ها فروکش کرد چه احساسی داشته است. اصلا این نفس نجات دادن چه شور و عشقی به این سوپرمن پیامبرها بخشیده که یک چنین پروژه سنگینی  را به سرانجام رسانده است .. دست مریزاد والله به خدا .. آن دنیا دلم می خواهد قبل از این که کشون کشون می برنم جهنم خدا ازمن بپرسد چه آرزویی داری پیش ازآب پز شدن ؟! ....دی .....ومن بگویم دلم می خواهد بدانم هدف از آمدن پیامبرها چه بود ..؟ بعد بگوید: منظورت چیه ..؟ ومن که دیگر آب از سرم گذشته و یک وجب و صد وجبش فرقی نمی کند بروم در گوش خدای نازنین بگویم: چون آن وقت ها که من جوانی بودم و زندگی ام را چارچنگولی چسبیده بودم به نظر نمی آمد این همه پیامبر آمده و رفته باشند و در طول عمر کوتاه و بلندشان مردم راارشاد کرده باشند به راه راست .. و من هم که دیگر ترسم ریخته ادامه می دهم: از ما که گذشت ولی لطفا این پروژه پیامبرسازی را آسیب شناسی بفرمایید واسه بعدی ها .. بعد اگر دوباره اجازه حرف زدن بدهد و آرزوی دومی از من بخواهد می گویم: دلم می خواهد از لای در توی بهشت را یک دید بزنم .. به دلیلی ... وقتی بپرسد: واسه چی..؟ بگویم می خواهم ببینم پیامبرهای نازنین توی هوای فرحبخش بهشت بهشان خوش  می گذرد که ..؟  آمدند و رفتند گره از کار جهان گشوده نشد هیچ .. بدتر گره پشت گره کور افتاد و راه های رسیدن به تو خدای متعال هم کمتر شد و هم سخت تر ..!البته شاید  تقصیر انها   نباشه که کارشون بی نتیجه موند  نقدی نیست اخه تقصیر یکی بیشتر نیست  می دونید که کیو !!!!میگم...

دروغ خودش جهنم است اگرشماعمیق شویدمتوجه می شویدکه همین الان دروغ آتش است به محض اینکه آدم دروغ می گویدنظام فکری اش به هم می خوردوتمرکزحواسش راازدست می دهدوکم حافظه می شودوهزارعیب روانی پیدامی کندآدم های دروغگوازسلامت فکربرخوردارنیستندتمرکزحواس که عامل خلاقیت است درآنهاازبین می رودچون آدم دروغگواضطراب داردچون می داندکه دروغ خوب نیست ودلش هم نمی خواهدکه فاش بشودوهردروغ آدم رابه دروغ دیگری می کشاندویک دوتادروغ انسان که فاش شدهویت او زیرسوال می رودهیچ چیز بدترازاین نیست که وقتی انسان حرفی می زندمردم نگاه کنندکه این آقاراست می گویدیادروغ ،هیچ چیز بهترازاین نیست که وقتی آدم حرفی زدهمه بگوینداین آقاوقتی حرفی زدراست است؛ بنابراین شخصیت اجتماعی انسان وحضورآدم درجامعه به هم می خوردواین ادامه پیدا می کندتاقیامت وبه شکلهای دیگری ظهورپیدامی کندواینطورنیست که شمارابه خاطردروغ مجازات کنندبلکه خوداین دروغ مجازات شماست!

سلام

بارها بادوستان در مورد اینکه ازدواج چیست صجبت کردیم همیشه هم به این نتیجه رسیدیم که ادم کسی را انتخاب کند که با او به ارامش برسد!!اما از یک مسئله همیشه غافل بودیم ان هم خودمان. وقتی در قران خدا می فرماید الطیبات للطیبین والخبیثات للخبیثین!! نمی دانستیم دقیقا منظورش چیست حتی تفاسیر هم شاید ما را اقناع نمی کرد. وقتی وارد زندگی شدیم وبقول معروق قاطیه مرغان شدیم تازه از خواب بیدار شدیم که :::::::

ماآخرسربایددست درآغوش خودمان کنیم؛ آخرین خریــــــــد دل وآخرین کسی که باید با اوازدواج کنیم خودمان هستیم پس سعی کنیم هیچ عیبی نداشته باشیم،خیلی بایدزیباباشیم چون بایدخودمان راتحمل کنیم!!!!!!!!

آدم فقط وقتی گول می خورد که صاف نیست وگرنه نمی شودکه انسان فرق دروغ باراست رانفهمدچون دروغ خیلی طعم وبوو مزه اش باراست فرق می کند. 

 بوی کبروبوی حرص و بوی آز             درسخن گفتن بیاید چون پیاز

 آنچان که اگر شامه ظاهری ماسالم باشد بوی پیازرامی توانیم تشخیص دهیم

اگرروح ماوسعت بیشتری پیداکند تمام آنچه که دردل تمام آدمها است را می توانیم بگیریم ماگیرنده مان ضعیف است وگرنه قیافه آدمهاراکه نگاه کنید می فهمید که دردل او چیست اینکه می گویندازدل به دل روزنه ای هست یعنی شبکه اتصالی هست ولی مابه دلیل اشتغال دائم به خودمان ونفسانیات خودمان نمی توانیم ازدل هم باخبرشویم ما اگرصاف بشویم ازاحوال هم بی اطلاع هم باخبرمی شویم