یک مسئله ریاضی ساده : مسئله این است که اگر فرض کنیم حقیقتا عالم پس از مرگی وجود داشته باشد وبالاخره بعد از عمر 120 ساله وارد عرصه زندگی جدید ی بشویم چقدر داشته باشیم فقیر نیستیم بعبارت دیگه برای یک زندگی حد اکثر 120 ساله چقدر داشته باشیم میتوانیم ابرومندانه وراحت زندگی کنیم و برای زندگی ابدی اخروی چقدر ؟ اگر همه ثوابهای ذکر شده مادی ومعنوی در مجموعه کتب و ادعیه را یکجا به تک تک ما بدهند ایا بی نیاز میشویم ؟ اگر جواب این مسئله را پیدا کنیم خواهیم فهمید کسی که پیامبر اسلام صلی الله علیه واله وسلم در باره اش فرموده است ضربتش در جنگ خندق با عبادت ثقلین برابری میکند و.... چرا در مناجاتش میفرماید: ... الهی انت الغنی وانا الفقیر وهل یرحم الفقیر الا الغنی راهنمایی :در ریاضیات میگویند هر عددی هر اندازه هم بزرگ باشد وقتی صورت کسری قرار بگیرد که مخرج ان بی نهایت است حاصل ان صفر میشود بااین وضع چه باید بکنیم تا در فرد ای قیامت فقیر نباشیم به عبارت دیگر چه توشه ای وچه مقدار باید باخود ببریم یا پیش بفرستیم که بتواند ما رابی نیاز کند
....از جمله نقشهها که معالاسف تأثیر بزرگی در کشورها و کشور عزیزمان گذاشت و آثار آن باز تا حد زیادی به جا مانده، بیگانه نمودن کشورهای استعمار زده از خویش، و غربزده و شرقزده نمودن آنان است به طوریکه خود را و فرهنگ و قدرت خود را به هیچ گرفتند و غرب و شرق، دو قطب قدرتمند را نژاد برتر و فرهنگ آنان را والاتر و آن دو قدرت را قبلهگاه عالم دانستند و وابستگی به یکی از دو قطب را از فرائض غیرقابل اجتناب معرفی نمودند! و قصة این امر غمانگیز، طولانی و ضربههایی که از آن خورده و اکنون نیز میخوریم کشنده و کوبنده است.
و غمانگیزتر اینکه آنان ملتهای ستمدیدة زیر سلطه را در همه چیز عقب نگهداشته و کشورهایی مصرفی بار آوردند و بهقدری ما را از پیشرفتهای خود و قدرتهای شیطانیشان ترساندهاند که جرأت دست زدن به هیچ ابتکاری نداریم و همه چیز خود را تسلیم آنان کرده و سرنوشت خود و کشورهای خود را به دست آنان سپرده و چشم و گوش بسته مطیع فرمان هستیم. و این پوچی و تهی مغزی مصنوعی موجب شده که در هیچ امری به فکر و دانش خود اتکا نکنیم و کورکورانه از شرق و غرب تقلید نماییم بلکه از فرهنگ و ادب و صنعت و ابتکار اگر داشتیم، نویسندگان و گویندگان غرب و شرقزدة بیفرهنگ، آنها را به باد انتقاد و مسخره گرفته و فکر و قدرت بومی ما را سرکوب و مأیوس نموده و مینمایند و رسوم و آداب اجنبی را هر چند مبتذل و مفتضح باشد با عمل و گفتار و نوشتار ترویج کرده و با مداحی و ثناجویی آنها را به خورد ملتها داده و میدهند. فیالمثل، اگر در کتاب یا نوشته یا گفتاری چند واژة فرنگی باشد، بدون توجه به محتوای آن با اعجاب پذیرفته، و گوینده و نویسندة آن را دانشمند و روشنفکر به حساب میآورند. و از گهواره تا قبر به هرچه بنگریم اگر با واژة غربی و شرقی اسمگذاری شود مرغوب و مورد توجه و از مظاهر تمدن و پیشرفتگی محسوب، و اگر واژههای بومی خودی به کار رود مطرود و کهنه و واپسزده خواهد بود. کودکان ما اگر نام غربی داشته باشند مفتخر؛ و اگر نام خودی دارند سر به زیر و عقب افتادهاند. خیابانها، کوچهها، مغازهها، شرکتها، داروخانهها، کتابخانهها، پارچهها، و دیگر متاعها، هرچند در داخل تهیه شده باید نام خارجی داشته باشد تا مردم از آن راضی و به آن اقبال کنند. فرنگی مآبی از سر تا پا و در تمام نشست و برخاستها و در معاشرتها و تمام شئون زندگی موجب افتخار و سربلندی و تمدن و پیشرفت، و در مقابل، آداب و رسوم خودی، کهنهپرستی و عقب افتادگی است. در هر مرض و کسالتی ولو جزئی و قابل علاج در داخل، باید به خارج رفت و دکترها و اطبای دانشمند خود را محکوم و مأیوس کرد. رفتن به انگلستان و فرانسه و امریکا و مسکو افتخاری پر ارزش و رفتن به حج و سایر اماکن متبرکه کهنهپرستی و عقبماندگی است. بیاعتنایی به آنچه مربوط به مذهب و معنویات است از نشانههای روشنفکری و تمدن، و در مقابل، تعهد به این امور نشانة عقبماندگی و کهنه پرستی است.
اینجانب نمیگویم ما خود همه چیز داریم؛ معلوم است ما را در طول تاریخِ نه چندان دور خصوصاً، و در سدههای اخیر از هر پیشرفتی محروم کردهاند و دولتمردان خائن و دودمان پهلوی خصوصاً، و مراکز تبلیغاتی علیه دستاوردهای خودی و نیز خودْ کوچکدیدنها و یا ناچیزدیدنها، ما را از هر فعالیتی برای پیشرفت محروم کرد. وارد کردن کالاها از هر قماش و سرگرم کردن بانوان و مردان خصوصاً طبقة جوان، به اقسام اجناس وارداتی از قبیل ابزار آرایش و تزئینات و تجملات و بازیهای کودکانه و به مسابقه کشاندن خانوادهها و مصرفی بار آوردن هر چه بیشتر، که خود داستانهای غمانگیز دارد، و سرگرم کردن و به تباهی کشاندن جوانها که عضو فعال هستند با فراهم آوردن مراکز فحشا و عشرتکدهها، و دهها از این مصائب حساب شده، برای عقب نگهداشتن کشورهاست. من وصیت دلسوزانه و خادمانه میکنم به ملت عزیز که اکنون که تا حدود بسیار چشمگیری از بسیاری از این دامها نجات یافته و نسل محروم حاضر به فعالیت و ابتکار برخاسته و دیدیم که بسیاری از کارخانهها و وسایل پیشرفته مثل هواپیماها و دیگر چیزها که گمان نمیرفت متخصصین ِ ایران قادر به راه انداختن کارخانهها و امثال آن باشند و همه دستها را به سوی غرب یا شرق دراز کرده بودیم که متخصصین آنان اینها را به راه اندازند، در اثر محاصرة اقتصادی و جنگ تحمیلی، خود جوانان عزیز ما قطعات محل احتیاج را ساخته و با قیمتهای ارزانتر عرضه کرده و رفع احتیاج نمودند و ثابت کردند که اگر بخواهیم میتوانیم.
باید هوشیار و بیدار و مراقب باشید که سیاستبازان پیوسته به غرب و شرق با وسوسههای شیطانی شما را به سوی این چپاولگران بینالمللی نکشند؛ و با ارادة مصمم و فعالیت و پشتکار خود به رفع وابستگیها قیام کنید.
و بدانید که نژاد آریا و عرب از نژاد اروپا و امریکا و شوروی کم ندارد و اگر خودی خود را بیابد و یأس را از خود دور کند و چشمداشت به غیر خود نداشته باشد، در درازمدت قدرت همه کار و ساختن همه چیز را دارد. و آنچه انسانهای شبیه به اینان به آن رسیدهاند شما هم خواهید رسید به شرط اتکال به خداوند تعالی و اتکا به نفس، و قطع وابستگی به دیگران و تحمل سختیها برای رسیدن به زندگی شرافتمندانه و خارج شدن از تحت سلطة اجانب.
و بر دولتها و دست اندرکاران است چه در نسل حاضر و چه در نسلهای آینده که از متخصصین خود قدردانی کنند و آنان را با کمکهای مادی و معنوی تشویق به کار نمایند و از ورود کالاهای مصرفساز و خانه برانداز جلوگیری نمایند و به آنچه دارند بسازند تا خود همه چیز بسازند.
و از جوانان، دختران و پسران، میخواهم که استقلال و آزادی و ارزشهای انسانی را، ولو با تحمل زحمت و رنج، فدای تجملات و عشرتها و بی بند و باریها و حضور در مراکز فحشا که از طرف غرب و عمال بیوطن به شما عرضه میشود نکنند؛ که آنان چنانچه تجربه نشان داده جز تباهی شما و اغفالتان از سرنوشت کشورتان و چاپیدن ذخائر شما و به بند استعمار و ننگ وابستگی کشیدنتان و مصرفی نمودن ملت و کشورتان به چیز دیگر فکر نمیکنند؛ و میخواهند با این وسایل و امثال آن شما را عقبمانده، و به اصطلاح آنان «نیمه وحشی» نگه دارند.
و از توطئههای بزرگ آنان، چنانچه اشاره شد و کراراً تذکر دادهام، به دست گرفتن مراکز تعلیم و تربیت خصوصاً دانشگاهها است که مقدرات کشورها در دست محصولات آنها است. روش آنان با روحانیون و مدارس علوم اسلامی فرق دارد با روشی که در دانشگاهها و دبیرستانها دارند. نقشة آنان برداشتن روحانیون از سر راه و منزوی کردن آنان است؛ یا با سرکوبی و خشونت و هتاکی که در زمان رضاخان عمل شد ولی نتیجة معکوس گرفته شد؛ یا با تبلیغات و تهمتها و نقشههای شیطانی برای جدا کردن قشر تحصیلکرده و به اصطلاح روشنفکر که این هم در زمان رضاخان عمل میشد و در ردیف فشار و سرکوبی بود؛ و در زمان محمدرضا ادامه یافت بدون خشونت ولی موذیانه.
و اما در دانشگاه نقشه آن است که جوانان را از فرهنگ و ادب و ارزشهای خودی منحرف کنند و به سوی شرق یا غرب بکشانند و دولتمردان را از بین اینان انتخاب و بر سرنوشت کشورها حکومت دهند تا به دست آنها هرچه میخواهند انجام دهند. اینان کشور را به غارتزدگی و غربزدگی بکشانند و قشر روحانی با انزوا و منفوریت و شکست قادر بر جلوگیری نباشد. و این بهترین راه است برای عقب نگهداشتن و غارت کردن کشورهای تحت سلطه، زیرا برای ابرقدرتها بیزحمت و بیخرج و در جوامع ملی بیسر و صدا، هر چه هست به جیب آنان میریزد.
پس اکنون که دانشگاهها و دانشسراها در دست اصلاح و پاکسازی است، بر همة ما لازم است با متصدیان کمک کنیم و برای همیشه نگذاریم دانشگاهها به انحراف کشیده شود؛ و هر جا انحرافی به چشم خورد با اقدام سریع به رفع آن کوشیم. و این امر حیاتی باید در مرحلة اول با دست پرتوان خود جوانان دانشگاهها و دانشسراها انجام گیرد که نجات دانشگاه از انحراف، نجات کشور و ملت است.
و اینجانب به همة نوجوانان و جوانان در مرحلة اول، و پدران و مادران و دوستان آنها در مرحلة دوم، و به دولتمردان و روشنفکران دلسوز برای کشور در مرحلة بعد وصیت میکنم که در این امر مهم که کشورتان را از آسیب نگه میدارد، با جان و دل کوشش کنید و دانشگاهها را به نسل بعد بسپرید. و به همة نسلهای مسلسل توصیه میکنم که برای نجات خود و کشور عزیز و اسلامِآدم ساز، دانشگاهها را از انحراف و غرب و شرقزدگی حفظ و پاسداری کنید و با این عمل انسانی ـ اسلامی خود دست قدرتهای بزرگ را از کشور قطع و آنان را ناامید نمایید. خدایتان پشتیبان و نگهدار باد…. امام خمینی ره
لذت دوم : لذت اندیشه
لذتهای زیر منحصر به انسان هستند تدبر تفکر ومطالعه و تالیف تدوین ابتکار ونواوری یا خلاقیت اختراعات وابداعات مجمعه ذوقهای هنری در زمینه های مختلف شعر وموسیقی و خط ونقاشی منبت کاری و مینیاتور وکاشیکاری و…. دانشمندان ومحققان و پژوهشگران در ازمایشگاهها و انستیتو ها و مراکز علمی از لذتهای یس بزرگ و خاصی بهره مند میشوند که هرگز حاضر نیستند با لذات جسمانی معاوضه کنند شاید دانشمندی به خاطر مشغولیت به علم چندین بار تخم مرغی را که میخواسته است برای ناهار صرف کند سوزانده است واخر سر هم نان خالی خورده است یا دانشمندی بین ملک وحکومت و معاشقه با جنس مخالف و در دست داشتن کلید کتابخانه سلطنتی مورد اخیر را ترجیح داده است به عبارتی میتوان گفت لذتهای مربوط به اندیشه و تفکر وتدبر بسیار عظیم تر وشیرین تر است منتهی کسی که از دایره حیوانیت بیرون نیامده است لذتی جز خوردن و خوابیدن و شهوت راندن نمیشناسد فکر میکند لذت همین است وبس بعضیها هم که جز تشویق به خوردن وخوابیدن وشهوت راندن بیشتر و بهتر ومتنوع تر نمیکنند در مرحله حیوانیت توقف کرده اند ولذت دیگری نمیشناسند که مردم را بسوی ان دعوت وتشویق کنند برای اینکه بدانیم کجا هستیم میتوانیم محاسبه کنیم چه اندازه از لذات مربوط به اندیشه وعقل بهره مندیم چقدر لذت هنری وعلمی وتحقیقاتی داریم وچه اندازه وتا چه حدودی در گیر خوردن وخوابیدن و امیزش جنسی ولذتهای مربوطه هستیم وبا این بررسی ببینیم ایا در مرحله حیوانیت محض مانده ایم ویا اینکه از لذتهای حیوانی فقط در موارد نیاز واضطرار برای بهره مندی از لذائذ مربوط به اندیشه وفکر بسنده کرده ایم اگر هم وغم عمده ما اخور وطویله وتوبره پالان و سیخک و نعلین و جفت گیری و جفتک اندازی است به خود اییم که بالاتر از عالم حیوانیت عالم بس عظیمی هست ولذیذ تر از لذات حیوانی لذات بس شگفت و عظیمی هست که ما غافل از ان هستیم تجدید نظری کنیم وکوشش در جهت رشد ووارد شدن در عالم اندیشه وفکر ومطالعه و تحقیق و ابتکار و اختراع و… وقتی به این جهان با عظمت وارد شدیم رفته رفته لذت های عقلانی را تجربه کردیم به جایی میرسیم که لذات حیوانی را بازیچه و بیهوده خواهیم پنداشت وبه کمترین اندازه ممکن بسنده خواهیم نمود دهانی بتدریج بسته ودهان دیگری باز خواهد شد این دهان بستی دهانی بازشد… تا دهان حیوانیت باز وبازتر میشود دهان عقلانیت بسته وبسته تر خواهد شد واین قانون خلقت است باید این دهان را تا انجا ببندی که بقای حیات به کمتر از ان مقدور نباشد تا دهان دیگر انقد ربازشود که مانع بقا ء نشود.
با سلام خدمت تمامی بازدیدکنندگان عزیز بخصوص همشهریان و ورزشکاران هندبال بندرامام خمینی ره